-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 شهریورماه سال 1386 00:00
.... و چه زشت به من و سادگیم خندیدی ....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 31 تیرماه سال 1386 10:54
خداجونم دوستت دارم من رو ببخش من رو ببخش چندبار باید بگم هر چی بخوای میگم فقط ببخشم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 تیرماه سال 1386 00:06
+میترسم تهدیدم کرده نترس شجاع باش تو میتونی خوب دیازپام رو الکی اختراع نکردن آره عزیزم یه چندتایی بخوری حالت جا میاد ولی از دفعه قبلی بیشتر نمیخوای که بازسرکارمون بذاری؟ پ.ن:چندتا =دزش ۴۰ تاس دیگه حالا هرجور راحتی گلم!
-
خدایا.............
یکشنبه 24 تیرماه سال 1386 09:55
وای خدایا ببین چقدر بهت احتیاح دارم تورو جون خودت تو ولم نکن تو تنهام نذار اصلا اگه وابستگی ‚ من عاشق این وابستگی هستم خدایا خیلی تنهام میدونم میدونم داری می بینی با هر حرفی که تایپ میکنم چند قطره اشکم پایین می آمد بذار ببینم مگه تو بنده هات رو دوست نداری هان؟پس چرا منو فراموش کردی ؟!خیلی اذیتت کردم بنده ئ بدی بودم...
-
یه روز میاد که دنبالم بگردی .....
شنبه 23 تیرماه سال 1386 10:08
-
شروعی دوباره
شنبه 23 تیرماه سال 1386 00:28
وقتی همه دارن از ناامیدی حرف میزنن وقتی دوستت عزیزت اینجوری به زندگی نگاه کنه نه نباید خوشحال باشی تو که هیچوقت آدم الکی خوشی نبودی دوتا چشم منتظر دوتانگاه خسته و یک دل بیقرار ....... چشمان کاملا بسته این آرامشو ازم نگیر مرده شور عشق و عاشقی رو ببرن موضوع نداری ننویس خاک بر سرت !!!!!!!